تولد یک سالگی آیسل جون
چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر که دنیای ما شدی
كاشكي كه 100 ساله شي
نه 120 ساله شي نه
120 سال كمه
هميشه زنده باشي
امشبم تولد داریم
امشب آسمونا جشن و زمین سرور داره
میگین چرا؟
خوب معلوم آیسل مون به دنیا میاد.
بیا شمعها رو فوت کن تا 100 سال زنده باشی
فوت کن آ باریکلا
آرزو یادت نره
آرزو های خوشگل
عشق مامان و بابا...
دوشنبه91/5/9 ساعت 17:20 یادآور بهترین و دلهره آور ترین لحظه در زندگی ام می باشد، لحظه ای که واقعاً غیر مترقبه آمدنت را نوید می داد...
و حالا...
4شنبه 92/5/9 یکساله که کنارمونی و لحظه به لحظه و نفس به نفس با همیم و از وجودت مسروریم وخدا بسیار شاکریم به خاطر داشتن فرشته ای مثل تو...
امید زندگیم... حالا بعد از سپری شدن یکسال هم ناراحتم و هم خوشحال و نمیدانم کدامیک غالب است بر دیگری... فکر میکنم از دقایق با تو بودن به خوبی سیراب نشدم
فکر میکنم خیلی از زمان عقبم و این ثانیه ها و دقایق است که تو را با خود می برد و من غرق در لحظاتی ام که زود می گذرد و میشود خاطره...
عزیز دلم تولد یکسالگیت رو چون 9 مرداد شب قدر بود با یک روز تاخیر یعنی 10 مرداد تو خونه آناجون گرفتیم.
اینم عکسهای تولد آیسل جون:
عزیزم چون تولدت تو ماه مبارک رمضان بود وسفره ی افطاری پهن کرده بودیم نتونستم از تموم غذاها عکس بگیرم.
و چون روز 9 مرداد واکنس یک سالگیش رو زده بودیم ،آیسل جون حوصله نداشت نتونستم عکس زیادی ازش بگیریم.
اینم عکس چندتا از غذاها:
زحمت غذاها رو آنا جون کشیده بود ولی حیف که نتونستم از همشون عکس بگیرم،
زحمت دسرها رو هم خاله جون کشیده بود.
ودر آخر از همه کسانی که تو تولد آیسل شرکت کرده بودند وهمچنین از کسایی که نبودن وبا فرستادن هدیه هاشون ما رو شرمنده کرده بودن تشکر می کنیم.
وهمچنین از آنا جون و بابا وحید و خاله جون به خاطر زحمتهایی که برای برگزاری تولد آیسل جون کشیده بودند تشکر می کنیم.